مشگين شهر - آلني
آنا يرودوم
تاريخ : پنجشنبه 3 مرداد 1392 | یازار : هادي همتي
+0 به يه ن

ذكر خدا شكر خدا مي­گفتم

 

داشتم قصه اي از ما و شما مي گفتم
دوستان را سخن از صدق و صفا مي گفتم
داشتم دفتر زيبايي او مي خواندم
دم به دم ذكر خدا شكر خدا مي گفتم
سينه را خواستم آيينه رويش بكنم
نه كسي را بفريبم نه ريا مي گفتم
مي كشيدم به دل از حسن رخ او تصوير
چو هزاري همه از راز بقا مي گفتم
جلوه هايي به دل از آن رخ زيبا تابيد
داستاني خوش از آن نور و جلا مي گفتم
ترك مي گفتم اگر محضر آن مالك جان
توبه التوبه همه خبط و خطا ميگفتم
از من خسته بگير اين دل بيمار اي يار
رو مگردان بنما لطف و عطا مي گفتم
داشتم قامت آن سرو روان هم ديده
نقش بستوده به نقاش ثنا مي گفتم
داشتم من سر سوداش به دل مي بستم
دل ببر دور مكن رخ بنما مي گفتم
پيچش طره دلدار بجد مي جستم
مو به مو شرح حكايات جدا مي گفتم

داشتم ياد جواني و عوامي بودم
يار در دل به دل آرام دعا مي گفتم
آتش هجر بجان زمزمه و ناله به لب
شمه اي هم ز فراق رفقا مي گفتم
چشم مي بندد ازين ره گذر چند صباح
آخر الامر همه شاه و گدا مي گفتم
كو ستم كيش و ستم پيشه چه شد آن زر و سيم
كه شده جمله در آغوش فنا ميگفتم
اينك اي دوست بيا از من ديوانه بپرس
كه جهان دار بقا نيست چرا ميگفتم
نيست اي تشنه مهر و كرم از مه رويان
اندرين دار فنا مهر و وفا مي گفتم
غم امروز به ريش دل ما مرهم نيست
آه فردا بخدا نيست دوا مي گفتم
بخلوص آي بسوي حرم و خلوت يار
عشق او را بهمه عمر بها ميگفتم
دوست هر تحفه بمن داد نكردم حاشا
اگرم درد و بلا بود بلي ميگفتم
هر چه هم خواست زمن چونه نكردم دادم
سر و جان در ره دلدار فدا مي گفتم
نادي حق بحقيقت طلبد انسان را
گوش كن جان من اين پند ترا ميگفتم
همتي هر چه بود شرط رفاقت باتو
مي كند از در اخلاص ادا مي گفتم

 

2/9/1372



گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر     بؤلوم لر:
یارپاق لار: [1]
آرشیو
سون یازی لار
یولداش لار
 
سایغاج
ایندی بلاق دا : نفر
بوگونون گؤروشو : نفر
دونه نین گؤروشو : نفر
بوتون گؤروش لر : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
باخیش لار :
یازی لار :
یئنیله مه چاغی :